◽️روز چهلم: لذت گمشده
تو گفتی املت، من گفتم فرنچ تست. در کافه که خانهای قدیمی بود، نشسته بودیم. هوا کمی گرم بود. زور اسپلیت و کولر به دم داخل سالن شلوغ نمیرسید. صبحانه را که آورد یک برش از فرنچ تست خوردم. خیلی خوشمزه بود ولی باز هم آن طعم گمشده سالیان دور را نداشت. طعمی که دنبالش میگشتم مال کودکیهای دورم و قبل از بیماری دایی کوچکم بود. حتی شاید مال قبل از مرگ دایی بزرگم که دیگر میشود ۴۰ سال که مردهاست. نانی* که در ترکیه به طور معمول خورده میشود نان حجیمی از آرد سفید است که حتما و هر روز تازه خريده میشود. کسی در ترکیه نان مانده نمیخورد. هر روز یکی میرود به Fırın که شبیه مغازههای نان فانتزی ماست و به اندازه مصرف روز نان میخرد. در آن تابستانهایی که ما بچه بودیم و زندگی هنوز شیرین و دلربا بود، مادربزرگم نانهایی که از روز قبل میماند برش میزد و چیزی شبیه فرنچ تست ازش درست میکرد. اصلا نمیدانم که چطور درستش میکرد چون ۴۰ سال است دارم دنبال آن طعم گمشده میگردم و هیچ چیزی شبیه آن نشده. نانهایی که مادربزرگم سرخ میکرد برشته بود و حالت کرانچی داشت و من هر بار نان را در مخلو...